۱۴۰۳ آبان ۷, دوشنبه

سروناز احمدی

سروناز احمدی به مرخصی درمانی اعزام شد

سروناز احمدی، مددکار اجتماعی و مترجم محبوس در زندان اوین، با قرار تامین کیفری جهت انجام درمان به مرخصی اعزام شده است.

خانم احمدی پیشتر در اعتراض به عدم رسیدگی پزشکی به وضعیت او و عدم ارائه مرخصی استعلاجی، در روز شنبه هفدهم شهریور ماه دست به اعتصاب غذا زده بود.

او در ماه‌های گذشته در پی حملە عصبی و از دست دادن هوشیاری با تعللی چند ساعته و با تاخیر توسط مسئولان زندان بە بهداری زندان اوین منتقل شده بود.

مسئولان علیرغم درخواست‌های مکرر و وخیم شدن وضعیت سلامت او از درمان او و ارائه مرخصی استعلاجی به این زندانی سیاسی خودداری کردە‌ بودند.

این زندانی سیاسی در جریان جنبش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» بازداشت شد و هم‌اکنون در حال گذراندن حکم سه سال و شش ماه زندان است.

#اعتصابات_سراسری

۱۴۰۳ آبان ۴, جمعه

🔻گرامیداشت یاد مائده جوانفر، پرستار جانباخته

🔻گرامیداشت یاد مائده جوانفر، پرستار جانباخته 

مائده جوانفر، پرستار ۲۸ ساله اهل رامسر و ساکن رشت در جریان جنبش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» در تاریخ سوم آبان ماه با شلیک گلوله و سپس ضرب‌و‌شتم با باتوم، جان خود را از دست داد.

زنده‌یاد مائده جوانفر سال ۱۳۹۱ با رتبه برتر در دانشکده پرستاری گیلان پذیرفته شد و به عنوان یک پرستار متعهد به حرفه خود در بیمارستان رشت فعالیت داشت.

این پرستار آزادی‌خواه در دوران کرونا، سه ماه چند شیفت به بیماران خدمت می‌کرد، اما مدتی بعد، بیمارستان با او قطع همکاری کرد.

خواهر مائده بعدها پس از کشته‌ شدن او با افشاگری طی یک فایل صوتی، تاکید کرد: مائده را با ضرب و شتم کشته‌اند، صورت خواهرم کبود بوده است، به لگن او لگد زده‌اند.

#مائده_جوانفر
#انقلاب_ژینا
#زن_زندگی_آزادی 
#نه_به_حجاب_اجباری 
#نه_به_آپارتاید_جنسیتی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم

۱۴۰۳ آبان ۲, چهارشنبه

علی مجدم

گارد حفاظت زندان مرکزی اهواز (شیبان) «علی مجدم» و «معین خنفری»، دو زندانی سیاسی محکوم به اعدام را برای اجرای حکم به زندان سپیدار منتقل کرده است.

#نه_به_اعدام 
#زن_زندگی_آزادی

۱۴۰۳ آبان ۱, سه‌شنبه

حمیده قدردان

دادگاه رسیدگی به پرونده حمیده قدردان امروز برگزار می‌شود

دادگاه رسیدگی به پرونده حمیده قدردان، شهروند ساکن بندرانزلی، امروز چهارشنبه دوم آبان در شعبه سوم دادگاه انقلاب رشت برگزار خواهد شد.

بنا بر اطلاعات رسیده ، دادسرای رشت با انتساب اتهامات متعدد و سنگین شامل «عضویت در جمعیت‌های معارض کشور، تحریک و اغوای مردم جهت بر هم زدن امنیت کشور، اجتماعی و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت ملی، تبلیغ علیه نظام و ایجاد حریق عمدی به قصد مقابله نظام و برهم زدن امنیت» به حمیده قدردان، پرونده او را برای رسیدگی به شعبه سوم دادگاه انقلاب این شهر ارسال کرده و اولین جلسه محاکمه این شهروند امروز برگزار می‌شود.

حمیده قدردان در سال گذشته (۱۴۰۲) دو بار بازداشت و هر دو بار پس از تودیع قرار وثیقه آزاد شد. او اولین بار در خرداد ماه بازداشت و به زندان لاکان رشت منتقل شد و پس از یک ماه بازداشت از زندان آزاد شد.

این شهروند پس از آن در اواخر تیر ماه نیز مجددا بازداشت و بعد از سپری کردن سه ماه در زندان با صدور قرار وثیقه آزاد شد.

#حمیده_قدردان
#انقلاب_ژینا
#زن_زندگی_آزادی

فرهادی دنیا

۱۴۰۳ مهر ۳۰, دوشنبه

کتایون ریاحی٭

زن، زندگی، آزادی

کتایون ریاحی٭

«از اطلاعات زنگ زدن، گفتن هشتگ زن زندگی آزادی استوری کردی... گفتم ببخشید یادم رفت هشتگ کنم.

گفت: شعار اغتشاشات را نوشتید. گفتم اغتشاش نه جنبش.
گفت: اغتشاش بود. گفتم: جنبشه.
گفت: من دارم میگم اغتشاش... گفتم: خب شما دارید اشتباه می‌کنید.
گفت: من به شما نباید توضیح بدم... استوری را پاک کنید. گفتم: اتفاقا شما باید به من توضیح بدید، چون حقوق و دستمزدتان از مالیات من و بقیه مردم تأمین می‌شود.
گفت: همین که میگم... و خوش‌بختانه تلفن قطع شد.»
#اعتصابات_سراسری
#ژن_ژیان_ئازادی
#توماج_صالحی
#سامان_یاسین
#رضا_رسایی
#عیسی_ابراهیمزاده
#ما_همه_با_هم_هستیم

۱۴۰۳ مهر ۲۹, یکشنبه

#حورانیک‌بخت، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، با نگارش یادداشتی از زندان، به افزایش صدور و اجرای حکم اعدام اعتراض کرد.

#حورانیک‌بخت، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، با نگارش یادداشتی از زندان، به افزایش صدور و اجرای حکم اعدام اعتراض کرد.

او در این یادداشت نوشته است: خشونت و نابرابری همچون دیوی است که هزاران سر دارد؛ سرهایی که یکی از دیگری زشت‌تر و برای چشمان آگاه، غیرقابل تحمل‌تر. گرفتن جان انسان ها، به هر علتی و با هر استدلالی، کریه ترین سر آن است. پیش از اینکه خود ما مستقیما با این دیو روبرو شویم، برای چشم هایمان عینک هایی می سازند از توجیهات رنگ به رنگ تا مانع دیدن عمق کراهت و توحش آن شوند.

در ادامه این یادداشت آمده است: باید اختیار چشمان خود را به دست بگیریم تا حقیقت #نه_به_اعدام را به‌ وضوح ببینیم. روزی خواهد رسید که تنها سر به دار، خود اعدام باشد.

#حورانیک‌بخت، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، با نگارش یادداشتی از زندان، به افزایش صدور و اجرای حکم اعدام اعتراض کرد.

او در این یادداشت  نوشته است: خشونت و نابرابری همچون دیوی است که هزاران سر دارد؛ سرهایی که یکی از دیگری زشت‌تر و برای چشمان آگاه، غیرقابل تحمل‌تر. گرفتن جان انسان ها، به هر علتی و با هر استدلالی، کریه ترین سر آن است. پیش از اینکه خود ما مستقیما با این دیو روبرو شویم، برای چشم هایمان عینک هایی می سازند از توجیهات رنگ به رنگ تا مانع دیدن عمق کراهت و توحش آن شوند.

در ادامه این یادداشت آمده است: باید اختیار چشمان خود را به دست بگیریم تا حقیقت #نه_به_اعدام را به‌ وضوح ببینیم. روزی خواهد رسید که تنها سر به دار، خود اعدام باشد.

#انقلاب_ژینا
#زن_زندگی_آزادی
#نه_به_حجاب_اجباری
#نه_به_آپارتاید_جنسیتی
#نه_به_اعدام
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#نه_به_شکنجه_نه_به_اعدام

۱۴۰۳ مهر ۲۸, شنبه

🔹اعدام یک زندانی بلوچ در زندان بیرجند بدون آخرین ملاقات با خانواده

🔹اعدام یک زندانی بلوچ در زندان بیرجند بدون آخرین ملاقات با خانواده

رصد بلوچستان/سحرگاه روز جاری یکشنبه ۲۹ مهر ۱۴۰۳، حکم اعدام یک زندانی بلوچ با اتهامات مرتبط با مواد مخدر بدون ملاقات آخر با خانواده در زندان بیرجند  به اجرا درآمد 

هویت این زندانی بلوچ «بهمن شیخ حسینی» ۳۲ ساله، فرزند مناف، متاهل و اهل زاهدان عنوان شده است .

# نه به اعدام

۱۴۰۳ مهر ۲۷, جمعه

اعتصاب غذای هفت زندانی سیاسی در زندان شیبان اهواز

اعتصاب غذای هفت زندانی سیاسی در زندان شیبان اهواز

امروز، ۲۸ مهر ۱۴۰۳، هفت زندانی سیاسی در زندان شیبان اهواز به نام‌های اشکان محمدی، رضا کریم‌نژاد، فرشید کاظمی، رامین محمدی، هومان الماسی، مازیار نکویی و روح‌الله خسروی دست به اعتصاب غذای خشک زدند.

به گفته برخی منابع، در پی این اقدام، مسئولان زندان این افراد را به سلول انفرادی منتقل کردند. این زندانیان پیش‌تر نیز دست به اعتصاب غذا زده بودند و وعده آزادی‌شان عملی نشده بود، بار دیگر اعتصاب خود را آغاز کردند.

‌مژگان باقری، معلمی محبوس با پابند الکترونیکی:

‌مژگان باقری، معلمی محبوس با پابند الکترونیکی:
به طور غیررسمی ممنوع‌الکار شده‌ام

او در حساب ایکس خود به مناسبت روز معلم نوشت: 

«پس از محکومیت به پابند الکترونیکی به اتهام شرکت در تجمعات صنفی معلمان، مجبورم در شعاع هزارمتری مدرسه برم. اما مسئولین آپ میگن از بالا دستور دادن دقیقا تو همون محدوده بهتون ابلاغ ندیم. یعنی من عملا به طور غیر رسمی، ممنوع‌الکار شدم. کاش در روز جهانی معلم، کسی صدای منو می شنید.»


#مژگان_باقری
#اعتراضات_معلمان

جنبش مدنی

 

وقتی از جنبش فراگیر و دنباله‌داری چون «زن، زندگی، آزادی» حرف می‌زنیم، از جنبشی مدنی می‌گوییم که تاریخی پشت سر دارد. تاریخی از فریادهای خاموش‌ شده، جان‌های از دست‌ رفته، اعتراضات سرکوب‌ شده، ناکامی جمعی، خشم انباشته و زندگی دریغ‌ شده.

«زن، زندگی، زندگی» اما اگرچه دنباله پیش‌بینی‌پذیرِ بیش از چهار دهه اعتراض تحت سرکوب است، با جنبش‌های اعتراضی پیش از خود تفاوت‌هایی بنیادین هم دارد. تفاوت‌هایی که برخی از آن‌ها به‌سادگی قابل پیش‌بینی نبودند.

نقطه‌ نقطه‌هایی که خطی ممتد ساختند

قتل مهسا ژینا امینی ۲۲ ساله در بازداشت گشت ارشاد جمهوری اسلامی و انفجار خشم مردم در پی آن، در شرایطی صورت گرفت که حکومت مطمئن‌تر از همیشه به نظر می‌رسید. تجربه بیش از چهار دهه سرکوب سازمان‌یافته و جواب‌داده پشت سرش بود و در هراس‌افکنی حکومتی هم دست بالا را داشت.

هر گاه ناراضیان در قامت معترض به خیابان آمده بودند، حکومت سرکوب و خفه‌شان کرده بود و حالا قتل دختر جوانی از «حاشیه غربی» کشور هم قرار نبود دردسر بیشتری برای الیگارشی حاکم فراهم کند اما کرد. شاید از جمله به خاطر همان کوله‌بار خشم و نفرت و جان به لب‌ رسیدگی که دیگر نمی‌توانست قتل دختر جوانی به بی‌گناهی مهسا امینی را هم تاب آورد.

تنها دو ماه پیش از این قتل، سپیده رشنو در اعتراض به حجاب اجباری، بازداشت، وادار به اعتراف اجباری در تلویزیون حکومتی و محکوم و زندانی ‌شد.

پنج سال قبل از آن، ویدا موحد بود که روسری خود را بر سر چوب زد تا به حجاب اجباری اعتراض کند و کارزار «دختران خیابان انقلاب» را کلید بزند. محکوم و محبوس و محوش کردند.

۲۹ سال پیش از قتل مهسا، هما دارابی است که در اعتراض به اجباری شدن حجاب و سرکوب و حذف گسترده زنان در میدان تجریش تهران خودسوزی کرد.

همه این اعتراض‌های فردی و حتی اعتراض‌های گسترده‌تر جمعی پیش و پس از آن، در یک نقطه مشترک‌اند: شنیده نشدن صدای زنان و به رسمیت شناخته نشدن اعتراض‌ ایشان.

و این ای‌بسا مهم‌ترین ویژگی باشد که جنبش «زن، زندگی، آزادی» را از اعتراض‌های پیش از خود متمایز می‌کند.

زنان در این جنبش، سرانجام پس از بیش از چهار دهه، توانستند مساله‌‌ای به نام مساله زنان و حق تضییع‌ شده نیمی از جامعه بر بدن و سرنوشت خود را به موضوع و چالشی همگانی بدل کنند. گویی جامعه برای اولین‌بار صدای زنان را می‌شنید.

آن بادپاسواران و این پیادگان

اعتراض‌های مردمی علیه حکومت جمهوری اسلامی کمابیش هم‌سن و سال خود حکومت است.

چراغ اول را زنان روشن کردند. پنج تا هشت‌ هزار زن معترض، در اولین روز جهانی زنان پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷، زیر برفی که یک‌ریز می‌بارید مقابل دانشگاه تهران جمع شدند تا یادآوری کنند که «ما انقلاب نکردیم تا به عقب برگردیم».

روایت‌های متعدد از افزایش جمعیت معترضان به ۱۵ هزار نفر هم خبر داده‌اند.

چراغ اول اعتراض‌های برابری‌خواهانه را زنان در نخستین‌ روزهای پس از انقلاب ۵۷ روشن کردند
چراغ اول اعتراض‌های برابری‌خواهانه را زنان در نخستین‌ روزهای پس از انقلاب ۵۷ روشن کردند

این اولین اعتراض اما در جو تب‌زده انقلابی جدی گرفته نشد. زنان حرفی داشتند که در آن فضا به گوش نمی‌رسید. جامعه برای شنیدن آن حرف باید سال‌ها سرکوب را پشت سر می‌گذاشت.

در فاصله این اولین اعتراض خیابانی تا خیزش ۱۴۰۱، شهروندان معترض بارها به دلایل مختلف به خیابان آمدند و شعار دادند و هر بار بیشتر و شدیدتر سرکوب شدند.

در این سال‌ها، گاز اشک‌آور به باتوم و باتوم و تفنگ و تفنگ به گارد ضدشورش و گارد ضدشورش به استقرار تک‌تیراندازان بر بام‌های شهر بدل شد.

در دومین اعتراض بزرگ خیابانی، گروه‌هایی مثل مجاهدین، رنجبران، پیکاری‌ها، فداییون و طرفداران بنی‌صدر که هنوز از صحنه سیاسی ایران محو نشده بودند به خیابان آمدند و درگیری‌ها از پایتخت به کلان‌شهرهای دیگر هم رسید.

اگر اولین اعتراض گسترده‌ترین بود، دومین را باید تعیین‌کننده‌ترین بدانیم، چرا که به انحلال احزاب، حبس و تبعید فله‌ای معترضان و اعدام دسته‌جمعی هزاران مخالف سیاسی در دهه ۶۰ انجامید و چراغ اعتراض‌ها را برای سال‌ها پس از خود خاموش کرد.‌

آن سال‌ها، سال‌هایی بود که حکومت نوپا قدرت کش‌سانی جامعه را می‌آزمود و پایه‌های اقتدار مذهب‌خو و انسان‌ستیزش را با تحمیل شکلی از فلج و خفگی جمعی به جامعه بنا می‌نهاد.

جنگ طولانی و خانمان‌سوز با کشور همسایه هم بر همه چیز سایه افکند و جامعه‌ای که آن همه برای استقلال و آزادی فریاد زده بود، هر روز خموده‌تر شد.

طرفه آن که فروغ فرخزاد در شعر بلند «دیدار در شب» بی آن که آن روزگار را دیده باشد از چنین مشاهده‌ای سخن به میان آورده: «پس این پیادگان که صبورانه/ بر نیزه‌های چوبی خود تکیه داده‌اند/ آن بادپاسواران‌اند»؟

نمره قبولی سپاه پاسداران!

جامعه سرخورده و جنگ‌دیده، دهه ۷۰ را با اعتراض‌های تازه‌ای آغاز کرد.

فریادها حالا ۱۱ سال پس از آخرین اعتراض بزرگ خیابانی، از کوی طلاب مشهد به گوش می‌رسید. ماموران سرکوب یکی از معترضان و دو کودک دانش‌آموز را کشتند و اعتراض‌ها را با حکم اعدام برای چهار نفر از معترضان «علاج» کردند.

مردی که این احکام را صادر کرد و محکومان را با قید فوریت پای چوبه دار فرستاد کسی نبود جز ابراهیم رئیسی، از اعضای «هیات مرگ» که در دهه پیش از آن هم برای هزاران مخالف سیاسی همین سرنوشت را تعیین کرده بود.

تنها سه سال بعد، دور تازه‌ای از اعتراضات این بار از اسلامشهر و قزوین آغاز شد. اعتراض‌های دو روزه قزوین و شورش چهار روزه اسلامشهر این بار با استفاده از هلی‌کوپترهای ارتش و گارد ضدشورش سرکوب شد. این اولین‌ بار بود که سپاه پاسداران رسما ماموریت سرکوب معترضان را به عهده می‌گرفت. مهم‌ترین قرارگاه امنیتی سپاه پاسداران -قرارگاه ثارالله تهران- از این اولین آزمون سربلند بیرون آمد و در چهار روز توانست اعتراض‌های مردمی را «علاج» کند.

آمار کشته‌شدگان اعتراض‌های معیشتی دهه ۷۰ هیچ‌گاه آشکارا و رسمی بیان نشد
آمار کشته‌شدگان اعتراض‌های معیشتی دهه ۷۰ هیچ‌گاه آشکارا و رسمی بیان نشد

در عصر پیشااینترنت، آمار کشته‌شدگان این اعتراض‌ها هرگز به‌دقت و از سوی منابع قابل اتکا منتشر نشد. از تعداد کشته‌شدگان اعتراض‌های قزوین تقریبا اطلاعی در دست نیست و تنها آماری که از کشته‌شدگان اعتراض‌های اسلامشهر در دست داریم آمار ۵۰ نفره‌ای است که داریوش فروهر در مصاحبه با رسانه‌های خارجی اعلام کرد؛ مخالف سیاسی سرشناس جمهوری اسلامی که خود تنها سه سال پس از آن، در قتل‌های زنجیره‌ای با چاقوی حکومت اسلامی به قتل رسید.

مهدی بازرگان، اولین نخست‌وزیر ایران پس از انقلاب ۵۷، بعدتر به رادیو بی‌بی‌سی گفت: «هیچ قدرتی نمی‌تواند تا ابد روی سرنیزه بنشیند.»

با این حال جمهوری اسلامی همچنان روی سرنیزه نشست و در تیر ۱۳۷۸، لباس شخصی‌ها و نیروهای بسیج و حزب‌الله را به فرماندهی سپاه پاسداران به کوی دانشگاه فرستاد تا یکی از شدیدترین سرکوب‌ها را علیه دانشجویان معترض رقم بزنند. دست‌کم چهار نفر کشته، تعداد زیادی از دانشجویان زخمی، بازداشت و شکنجه شدند و بعضی هم ناپدید.

این نخستین اعتراض گسترده علیه جمهوری اسلامی پس از انقلاب ۵۷ بود که توجه رسانه‌های جهان را به خود جلب کرد. دانشجویان معترض به سوی «خط قرمز» حکومت حرکت کردند، یعنی خیابان جمهوری و بیت رهبری.

سعید حجاریان که به تئوریسین اصلاحات شهرت دارد، بعدها گفت که فرمانده وقت سپاه پاسداران اعلام کرده بود خیابان جمهوری خط قرمز سپاه است و هر کس را که از این خیابان پایین‌تر بیاید خواهند زد.

حجاریان تعریف می‌کند که چه‌طور شخصا مسیر تظاهرات اعتراضی دانشجویان را از بیت رهبری به سوی کوی دانشگاه برمی‌گرداند.

محمد خاتمی، رییس‌جمهوری وقت، کمی بعدتر گفت: «به یاری خداوند این بلوا نیز خاموش شد».

جنبش سبز و ظهور شهروند-خبرنگاران

تا دور بعدی اعتراض‌های دانشجویان در سال ۱۳۸۲ که محمدباقر قالیباف، به گفته خودش آماده بود تا معترضان را به عنوان فرمانده ناجا «لوله» کند، سپاه پاسداران و بسیج و نیروهای لباس شخصی با بیش از دو دهه تجربه در سرکوب هر گونه اعتراض‌های مردمی، حسابی کارآزموده شده و همه جور امتحان پس داده بودند.

سال ۸۸ که اولین جنبش اعتراضی رنگین در اعتراض به انتخابات مناقشه‌برانگیز ریاست‌جمهوری شکل گرفت، جمهوری اسلامی به انواع شیوه‌های سرکوب مسلط بود.

۲۵ خرداد ۱۳۸۸، نزدیک به سه میلیون نفر در گسترده‌ترین تظاهرات اعتراضی علیه حکومت شرکت کردند. نهادهای حقوق بشری از کشته شدن صدها نفر در این اعتراض‌ها خبر داده‌اند. تعدادی از معترضان با شلیک گلوله و تعدادی از جمله در بازداشتگاه کهریزک کشته شدند. خودروهای نیروی انتظامی در مواردی مردم را زیر گرفتند. کسانی را از روی پل عابر پیاده پرتاب کردند و بعضی دیگر را با ضربه‌های باتوم کشتند. رهبران این جنبش اعتراضی از آن زمان تا کنون که ۱۵ سال می‌گذرد، همچنان در حبس خانگی به سر می‌برند.

اتفاق بی‌سابقه‌ای که جنبش سبز را از اعتراض‌های پیش از خود متمایز می‌کرد، ظهور شهروند-خبرنگاران بود. هم‌زمان با گسترش اینترنت در ایران و ظهور شبکه‌های اجتماعی، این اولین‌ بار بود که معترضانِ بی‌رسانه و بی‌صدا، فرصت پیدا کرده بودند تصویر و صدای سرکوب حکومتی را ضبط و منتشر کنند.

در جنبش سبز شهروندان با صدایی بلندتر از قبل سرکوب‌های حکومت را در اینترنت روایت کردند
در جنبش سبز شهروندان با صدایی بلندتر از قبل سرکوب‌های حکومت را در اینترنت روایت کردند

انتشار گسترده ویدیوی قتل ندا آقاسلطان ۲۷ ساله با شلیک گلوله نیروی انتظامی، وسط خیابان و در برابر چشم‌های حیرت‌زده هزاران شهروند معترض، از لحظه‌های عطف این اعتراضات بود که معترضان را برافروخته‌تر می‌کرد.

۱۳ سال بعد از قتل حکومتی او، تصویر زنی دیگر، مهسا ژینا امینی ۲۲ ساله بود که قتل حکومتی‌اش خشم سالیان مردم و این‌ بار مخصوصا زنان ایرانی را به فریاد اعتراض بدل کرد.

دهه ۹۰ و تعیین تکلیف با اصلاح‌طلب و اصول‌گرا

اعتراض‌های دی ماه ۹۶ شاید اولین اعتراض بزرگ مردمی علیه جمهوری اسلامی باشد که نیروهای موسوم به اصلاح‌طلب نه آغازگر آن بودند و نه از نیروهای موثر در آن.

دامنه تظاهرات اعتراضی این بار از آنچه در سال ۱۳۸۸ رخ داد گسترده‌تر بود. راه‌پیمایی‌های اعتراضی ۱۰ روز طول کشید، به‌سرعت به ۱۰۰ شهر رسید و در ۴۲ شهر درگیری رخ داد.

بعضی منابع از دستگیری تا هشت هزار نفر در دی ماه ۹۶ خبر داده‌اند.

شعار تعیین‌کننده «اصلاح‌طلب، اصول‌گرا/ دیگه تمومه ماجرا» اولین بار از گلوی معترضانِ دی ماه ۱۳۹۶ بود که بیرون آمد. دست‌کم ۵۰ نفر کشته شدند و بار دیگر حکومت اعتراض‌های مردمی را «علاج» کرد اما نزدیک به دو سال بعد، آتشی که با توسل به سرکوب خاموش شده بود بار دیگر در آبان ۱۳۹۸ زبانه کشید.

اعتراض‌های این بار در ۲۹ استان گسترده بود و بیش از هزار و ۵۰۰ کشته به جا گذاشت.

این افزایش ۲۰۰ درصدی قیمت بنزین بود که مردم را به خیابان‌ها آورد اما نفرت از حکومت مستقر و سرکوب‌های گذشته، خیلی زود جهت و موضوع شعارهای اعتراضی را عوض کرد و حتی برای اولین بار از سال ۱۳۵۷ تا آن زمان، شعارهایی علیه حجاب اجباری هم سر داده شد؛ هر چند هنوز کم‌رنگ و بسیار در حاشیه.

امروز که در دومین سالگرد «زن، زندگی، آزادی» به آن سال‌ها نگاه می‌کنیم ای بسا بتوانیم ریشه‌های این جنبش فراگیر را در اعتراضات ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ بازشناسیم.

دهه ۱۴۰۰؛ شکل‌گیری قدرتی نو

آغاز دهه ۱۴۰۰ در ایران، پایان هر گونه پرده‌پوشی و رودربایستی میان حکومت جمهوری اسلامی و مردم است.

اگر در جنبش سبز معترضان سراغ رای خود به دولتی تازه در چارچوب حکومت مستقر را می‌گرفتند و می‌پرسیدند «رای من کو؟»، در جنبش مهسا، خواستار سرنگونی شخص خامنه‌ای شدند و فریاد زدند: «این آخرین کلامه/ هدف کل نظامه ...»

اگر در دهه ۹۰ خورشیدی، گرانی و تورم و بیکاری و معیشت هسته مرکزی اعتراض‌ها را شکل می‌داد، در دهه ۱۴۰۰، معترضان با شعار «زن، زندگی، آزادی» نشان دادند دریافته‌اند تامین حقوق اقتصادی و معیشتی یک جامعه بدون تحقق برابری جنسیتی، بدون بیرون راندن حکومت دینی از زندگی روزمره شهروندان و بدون مطالبه آزادی‌های سیاسی و اجتماعی ممکن نخواهد شد.

ای بسا از همین روست که دو سال پس از شکل‌گیری این جنبش و سرکوب شدید آن، دو سال پس از کشتار معترضان و از حدقه درآوردن چشم جوانان معترض، این جنبش همچنان به هزار شیوه ادامه دارد.

پس از جنبش «زن، زندگی، آزادی» زندگی روزمره زنان خود به مبارزه تبدیل شده است
پس از جنبش «زن، زندگی، آزادی» زندگی روزمره زنان خود به مبارزه تبدیل شده است

جنبش «زن، زندگی، آزادی»، زندگی روزمره را به مبارزه سیاسی و انتخاب‌های ساده شهروندی را به مقاومت مدنی در برابر حکومت تمامیت‌خواه بدل کرده و از همین روست که شعله آن همچنان گیرا و داغش همچنان بر دلِ داغ‌دیدگان و دادخواهان است. گویی در آن غروب بیست و پنجم شهریور ماه ۱۴۰۱، در خیابان الوند تهران، مقابل بیمارستان کسری، جامعه ایران در نقطه‌ای قرار گرفت که نقطه نقطه‌های بیش از چهار دهه گذشته در آن به هم پیوستند و خطی از مقاومت آفریدند.

قدرتی نو که از خواست طبیعی شهروندان برای زندگی کردن به شیوه خود و با حقیقت‌های متکثر و متنوع خود برمی‌آید.

چهار دهه اعتراض کمابیش مستمر و هم‌‌افزا در ایران هنوز به مقصد خود که ایرانی آزاد و بدون جمهوری اسلامی است نرسیده اما راه درازی را پشت سر گذاشته و در میانه راه، چراغ‌های بسیاری را روشن کرده. چراغ، چراغ تا پایان این شب سیاه.

۱۴۰۳ مهر ۲۴, سه‌شنبه

پرهام پروری، زندانی سیاسی‌

مادر پرهام پروری، زندانی سیاسی‌ای که سومین سال حبس خود را در زندان ایرانشهر می‌گذراند از شرایط حبس او بدون رعایت اصل تفکیک جرایم نوشت و خبر داد که او توسط هم‌بندی‌هایش مورد ضرب‌وشتم قرار گرفته است.

#پرهام_پروری، زندانی سیاسی و جوان ورزشکار اهل سقز که در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ در تهران بازداشت و جمعاً به ۱۵ سال حبس و تبعید محکوم شده و پس از یک سال و چهار ماه بە صورت مخفیانە بە استان سیستان و بلوچستان تبعید شده بود، در وضعیت نامناسب روحی و جسمی قرار دارد.

تبعید او به محلی بسیار دور از زندگی خانواده، باعث دشواری زیادی شده و خانواده‌اش نمی‌توانند هر هفته از سقز تا ایرانشهر برای ملاقاتش بروند. بدین ترتیب خانواده پرهام هم دارند مجازات می‌شوند و این موضوع مغایر با اصل حقوقی شخصی‌بودن مجازات است.

۱۴۰۳ مهر ۲۱, شنبه

ماموریت برخی زندانیان تحت فشار!

ماموریت برخی زندانیان تحت فشار!

صفا عائلی فرزند عبدالرحمان ٢٨ ساله اهل سقز که خود را از بستگان ژینا/مهسا امینی معرفی کرده در جریان جنبش انقلابی ژینا مدتی دستگیر شد و در زندان تحت فشار وعده همکاری با اطلاعات کردستان را داد. صفا عائلی با هدایت اطلاعات تحت عنوان فرار از ایران بدون همراهی همسرش با کمک تعدادی از انسان‌های شرافتمند به طور غیرقانونی از مسیر کوه‌های کردستان از ایران خارج شد و در مدت زمان کوتاهی با ویزای حقوق بشری آلمان تحت عنوان فامیل ژینا/مهسا امینی از اربیل کردستان عراق به آلمان منتقل شد. ولی پس از یکماه اقامت در آلمان با هماهنگی سفارت رژیم جمهوری اسلامی به ایران بازگشت. در حالی که صفا عائلی پیشتر مدعی بود نه تنها در اربیل کردستان عراق امنیت ندارد بلکه در آلمان هم توسط تروریست های جمهوری اسلامی کشته خواهد شد و در معرض خطر قرار دارد، اکنون آزادانه به شهرستان سقز کردستان برگشته است. ماموریت صفا، شناسایی عوامل کمک کننده به آسیب دیدگان جنبش زن زندگی آزادی بویژه آنتونیو ساشا از کمک کنندگان به آسیب دیدگان و در درجه دوم بی اعتبار کردن ویزای حقوق بشری آلمان بود که پس از کشته شدن صدها

سی و نهمین روز حبس متین حسنی، از قربانیان شلیک عامدانه به چشم

سی و نهمین روز حبس متین حسنی، از قربانیان شلیک عامدانه به چشم 

درد شدید و عفونت چشم، محروم از درمان و مرخصی درمانی

اخبار منتشرشده می‌گوید که این زندانی سیاسی، با وجود عفونت و درد شدید چشم آسیب‌دیده، اما از درمان و مرخصی محروم است.

ماموران زندان بوکان از انتقال وی به بهیاری و بیمارستان خودداری کرده و با مرخصی درمانی مخالفت کردند.

متین حسنی، از قربانیان شلیک عامدانه به چشم در اعتراضات  آبان نود و هشت است که به دلیل حضور در مزار کشته‌شدگان بازداشت و به سی و یک ماه حبس محکوم شد.

۱۴۰۳ مهر ۲۰, جمعه

یورش مزدوران اطلاعات به منزل یک معلم در سنندج

یورش مزدوران اطلاعات به منزل یک معلم در سنندج

مزدوران اداره تروریستی اطلاعات سنندج با یورش به منزل شخصی «رضا شریفه»، فعال صنفی معلمان اقدام به تفتیش کردند. مزدوران وسایل الکترونیکی این معلم و فرزندش «آرمین شریفه»، فعال کارگری را ضبط کرده‌اند.

آنها به ستاد خبری نهاد تروریستی اطلاعات احضار شدند، این در حالی است که آرمین شریفه به دلیل ابتلا به بیماری تحت مراقبت‌های پزشکی قرار دارد.

تاکنون از دلیل احضار این فعالان صنفی اطلاع دقیقی در دسترس نیست.

#اعتصابات_سراسری

۱۴۰۳ مهر ۱۹, پنجشنبه

🔻🔺بازداشت یک شهروند کُرد توسط اطلاعات سنندج

🔻🔺بازداشت یک شهروند کُرد توسط اطلاعات سنندج

«گوران خدامرادی»، شهروند اهل توابع سنندج در تاریخ دوشنبه شانزدهم مهر ماه در پی یورش مزدوران اداره تروریستی اطلاعات به منزل خانوادگی آنها، بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل شد.

آقای خدامرادی بدون ارائه حکم قضایی بازداشت شده است و مزدوران با تفتیش منزل برخی از وسایل شخصی، از جمله تلفن همراه او را ضبط کرده‌اند.

تاکنون اطلاع دقیقی از دلیل بازداشت، اتهامات انتسابی و محل نگهداری این شهروند در دسترس نیست.

#اعتصابات_سراسری

مطهره گونه ای

«حمید حسین‌نژاد حیدرانلو»،.

.
در ادامه صدور احکام اعدام از سوی دستگاه قضایی «حمید حسین‌نژاد حیدرانلو»، شهروند کرد و زندانی سیاسی به «اعدام» محکوم شد.

«حمید حسین‌نژاد حیدرانلو»، زندانی سیاسی، اهل روستای «سگریک» از چالدران و توابع استان آذربایجان‌غربی، در تیرماه سال ۱۴۰۳ از سوی شعبه اول دادگاه انقلاب اورمیه و با حکم قاضی «نجف زاده» به اتهام «بغی» محکوم شد.

در همین رابطه اعلام  شد: «این شهروند در تاریخ ۲۴ فروردین ۱۴۰۲ به همراه چند شهروند دیگر اهل افغانستان در مرز چالدران توسط نیروهای مرزبانی بازداشت و به بازداشتگاه مرزبانی در چالدران منتقل شد.»

این منبع مطلع همچنین گفته است که «آقای حسین‌نژاد به مدت چند ساعت در بازداشتگاه مرزبانی مورد بازجویی قرار گرفت و سپس قرار بازداشت وی به قرار وثیقه تبدیل شد، اما به بهانه صدور حکم جلب به درخواست وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران، وثیقه صادره مورد پذیرش قرار نگرفت و به بازداشتگاه اداره اطلاعات ارومیه منتقل شد.»

#نه_به_اعدام
#اعدام_قتل_عمد_دولتی

۱۴۰۳ مهر ۱۷, سه‌شنبه

ضرب‌وشتم پرهام پروری توسط زندانیان جرائم خطرناک

ضرب‌وشتم پرهام پروری توسط زندانیان جرائم خطرناک

پرهام پروری، زندانی سیاسی کُرد اهل سقز و از بازداشت‌ شدگان جنبش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» که به حبس و تبعید در زندان ایرانشهر محکوم شده است، توسط زندانیان جرائم خطرناک مورد ضرب‌وشتم قرار گرفته است.

سروه سوزنی، مادر این زندانی سیاسی با انتشار پیامی در حساب اینستاگرام خود ضمن اعلام این خبر نوشته است؛

پسرم پرهام پروری در شرایط بسیار نامناسبی در زندان ایرانشهر به سر می‌برد این زندان اساسا یک مرکز باز پروری و کارآموزی برای زندانیان مربوط به مواد مخدر و جرایم سنگین می‌باشد و به هیچ عنوان برای زندانیان سیاسی مناسب نبوده و نیست. 

چنانچه متاسفانه هفته گذشته در یک درگیری کاملا ناعادلانه عده‌ای از افراد بلوچ پرهام عزیزمان را مورد ضرب و شتم قرار داده و به وی آسیب رسانده اند در این درگیری بالای چشم پرهام متاسفانه دچار شکستگی شده و شش بخیه خورده، همچنین با پرتاب فلاسک چای بدنش دچار سوختگی شدید گشته.

پرهام یک مهندس و یک قهرمان شناست جای او باید در بند زندانیان سیاسی باشد نه در میان جرائم مربوط به مواد مخدر 

۱۴۰۳ مهر ۱۴, شنبه

احمد درخشان، معلم و نویسنده ساکن استان البرز است.

ـ امروز یکشنبه ۱۵ مهر ماه ۱۴۰۳، جلسه بازپرسی و تفهیم اتهام احمد درخشان، برگزار شد. 
 احمد درخشان، ساکن استان البرز، توسط بازپرس شعبه ۱۳ دادسرای عمومی و انقلاب شهر کرج، تفهیم اتهام و با تودیع قرار کفالت تا اتمام مراحل دادرسی، آزاد شد. 
براساس این گزارش، احمد درخشان، پس از حضور در این جلسه بازپرسی، دفاعیات خود را از بابت اتهامات «فعالیت تبلیغی علیه نظام» و «نشر اکاذیب در فضای مجازی» به بازپرس شعبه مذکور ارائه و با تودیع قرار کفالت، آزاد شد.
لازم به ذکر است، احمد درخشان، اخیرا، با دریافت ابلاغیه ای کتبی، برای بازپرسی و تفهیم اتهام به شعبه ۱۳ دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه ۱ کرج مرکز استان البرز، احضار شده بود. 
احمد درخشان، معلم و نویسنده ساکن استان البرز است. 

۱۴۰۳ مهر ۱۲, پنجشنبه

🔻🔺ممنوعیت سکینه پروانه از تماس تلفنی به دنبال اعتصاب غذا در زندان اوین

🔻🔺ممنوعیت سکینه پروانه از تماس تلفنی به دنبال اعتصاب غذا در زندان اوین 

سکینه پروانه، زندانی سیاسی کُرد اهل قوچان، از سه هفته پیش و در پی اعلام اعتصاب غذا در زندان اوین تهران، از حق برقراری تماس با خانواده خود محروم شده است. 

او به نشانه اعتراض به کشتار معترضان جنبش انقلابی «ژن، ژیان، ئازادی» به مدت سه روز دست به اعتصاب غذا زده بود.

بر اساس گزارش هه‌نگاو، سکینه پروانه، زندانی سیاسی کُرد و اهل شهر قوچان از توابع استان خراسان رضوی، مدت ١٨ روز اخیر را با ممنوعیت تماس و ملاقات در زندان اوین سپری کرده که این امر، نگرانی جدی بستگان و خانواده او را به دنبال داشته است.

به گفته منابع آگاه، سکینه پروانه از روز بیست‌وچهارم شهریورماه سال جاری، به دستور مقامات دستگاه قضایی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران با محرومیت از تماس مواجه شده است.

این زندانی سیاسی روز بیست‌وسوم شهریور ماه اعلام کرد که در روزهای بیست‌وچهارم و بیست‌وپنجم همان ماه، به نشانه اعتراض به کشتار معترضان جنبش «ژن، ژیان، ئازادی» و اعلام همبستگی با خانواده‌های جانباختگان، دست به اعتصاب خواهد زد.
#اعتصابات_سراسری

۱۴۰۳ مهر ۱۱, چهارشنبه

🖌تداوم بازداشت و بی‌خبری از وضعیت امیرحسین حق‌جویان، از فعالان جامعه یارسان

🖌تداوم بازداشت و بی‌خبری از وضعیت امیرحسین حق‌جویان، از فعالان جامعه یارسان

علیرغم گذشت هشت روز از زمان بازداشت #امیرحسین_حق‌_جویان، پسردایی و از دوستان نزدیک #رضا_رسائی ،معترض #اعدام شده، از وضعیت وی اطلاعی در دسترس نیست.

۱۴۰۳ مهر ۱۰, سه‌شنبه

🔺🔻بازداشت مدیر و کارمند فوریت‌های پزشکی مهاباد توسط اطلاعات

🔺🔻بازداشت مدیر و کارمند فوریت‌های پزشکی مهاباد توسط اطلاعات

«طاهر آریا»، مدیر واحد مرکز فوریت‌های پزشکی مهاباد و همچنین «کمال آهمند» از پرسنل این مرکز توسط مزدوران اداره تروریستی اطلاعات بازداشت شدند.

بازداشت این دو شهروند روز سه‌شنبه سوم مهر ماه صورت گرفته است و با وجود گذشت یک هفته اطلاعی از سرنوشت آنها در دست نیست.

تاکنون از دلیل بازداشت، اتهامات انتسابی و محل نگهداری این دو شهروند اطلاعی حاصل نشده است.

#اعتصابات_سراسری

صدای خاموش؛ فعالیت کنشگران محلی در استان‌های غربی ایران – مرداد و شهریور ۱۴۰




صدای خاموش؛ فعالیت کنشگران محلی در استان‌های غربی ایران – مرداد و شهریور ۱۴۰۳


در ماه‌های مرداد و شهریور ۱۴۰۳، در حالی که توجه رسانه‌های رسمی بر تحولات سیاسی و دولتی متمرکز بود، صدای بسیاری از کنشگران مدنی در مناطق مرزی ایران همچنان در حاشیه ماند.

به‌ویژه در استان‌های کرمانشاه، کردستان و آذربایجان غربی، فعالیت‌های مدنی با محوریت حقوق فرهنگی، تبعیض قومی، و بازداشت‌های خودسرانه ادامه داشت، اما با تهدیدات جدی از سوی نیروهای امنیتی همراه بود.


🏠 یورش به خانه‌های فعالان مدنی


در نیمه دوم مردادماه، گزارش‌های موثق از یورش هم‌زمان نیروهای سپاه پاسداران به خانه‌ی چندین فعال مدنی در گیلان‌غرب منتشر شد. مأموران با شکستن در و ضبط وسایل شخصی، تعدادی از این فعالان را بدون ارائه حکم رسمی بازداشت کردند.

خانواده‌ها روزها در بی‌خبری کامل از وضعیت عزیزانشان بودند و حق ملاقات یا تماس تلفنی نیز نداشتند. هنوز هم، طبق گزارشات حقوق بشری، تعدادی از بازداشت‌شدگان در بازداشتگاه‌های امنیتی نگهداری می‌شوند.


🎯 هدف فعالیت‌ها چه بود؟


بیشتر این کنشگران در زمینه‌های زیر فعالیت می‌کردند:


پیگیری حق آموزش به زبان مادری


دادخواهی برای بازداشت‌شدگان قبلی


آگاهی‌رسانی درباره تبعیض‌های سیستماتیک در توزیع منابع


ایجاد فضاهای گفتگو و همبستگی میان شهروندان



🧩 سرنوشت مبهم


فعالیت‌هایی که به شکل جمع‌های کوچک خانگی یا تولید محتوا در فضای مجازی انجام می‌شدن، اغلب بدون هیچ اقدام خشونت‌آمیز یا تهدیدی علیه امنیت کشور بودن. با این حال، برخورد امنیتی با آن‌ها نشان می‌ده که حتی ساده‌ترین شکل‌های مشارکت مدنی نیز در مناطق حاشیه‌ای با هزینه‌های سنگین روبه‌روست

محمد مختاری

۱۹شهریور  زادروز جاوید نام محمد مختاری جوان پرشوری که در تظاهرات ۲۵ بهمن ماه ۱۳۸۹ بر اثر شليک مستقيم گلوله از «سوی لباس شخصی های موتورسوار...